chidazin

ساخت وبلاگ

هجری به میلادی

chidazin...
ما را در سایت chidazin دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : chidazin chidazin بازدید : 64 تاريخ : چهارشنبه 29 فروردين 1397 ساعت: 12:15

تبدیل شمسی به قمری

chidazin...
ما را در سایت chidazin دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : chidazin chidazin بازدید : 77 تاريخ : چهارشنبه 29 فروردين 1397 ساعت: 12:15

شیرین بینا را سالهاست در نقش های زنی آرام و مادری مهربان می بینیم. سریال های مسافری از هند و کمکم کن ( قاسم جعفری) مجموعه هایی بودند که در تثبیت این کلیشه و همچنین مشهور شدنش سهم مهمی داشتند، هر چند او حضور در مجموعه های تلویزیونی را از سال ها قبل و با بازی در یکی از قسمت های  مجموعه «کاراگاه»

 ( حسن هدایت) آغاز کرده بود. بینا که متولد آذربایجان شرقی است علاوه بر بازیگری  در نوشتن  فیلم نامه « دیوار» با محمد علی  طالبی همکاری داشته و فیلم کوتاهی به نام « نقش عشق»  را ساخته که جزو فیلم های برگزیده جشنواره سوم کوثر شناخته شده است. بینا ساعتی مهمان «نوجوانها» بود.

مخاطب شما را بیشتر در نقش مادر و خواهر های مهربان و دلسوز می شناسد؛ نگران نیستید که نقش های خود را تکرار کنید؟

بله همین طور است و به همین دلیل کار نمی کنم، چون نقش های کلیشه ای و تکراری به من پیشنهاد می شود. پیشنهاد هایی که به من می شود همه در یک حد و اندازه است؛ به طور مثال نقش مادر فداکار و خانه دار پیشنهاد می شود که قبول نمی کنم و تصور می کنم همه فهمیده اند که علاقه ندارم نقش های تکراری بازی کنم. کارگردان ها و عواملی که از بازیگران برای کار دعوت می کنند باید این شجاعت را داشته باشند و به بازیگر اعتماد کنند زیرا یک بازیگر می تواند در قالب های مختلفی مانند خاکستری، منفی و چند بعدی هم بازی کند، چون بازیگر است. بازیگر علاقه دارد در نقش ها و شخصیت های مختلف در قاب تصویر شود و خود را محک بزند و بتواند توانایی خود را به نمایش بگذارد.

در حال حاضر به عنوان یک بازیگر تلویزیون از نحوه پخش سریال ها راضی هستید؟

پخش هفتگی یا یک شب در میان سریال ها به سیاست گذارهای عوامل تلویزیون است و آنها تصمیم می گیرند. به نظرم شاید عوامل دست اندر کار یک سریال علاقه داشته باشند که سریالشان مدت طولانی روی آنتن باشد. به طور مثال هنگامی که یک سریال هفتگی پخش می شود یک سال روی آنتن است اما اگر یک شب در میان باشد خیلی زود تمام می شود و به فراموشی سپرده می شود.پس باید بگویم رضایت من زمانی باید بیان شود که آثاری روی آنتن دارم و باز هم بستگی دارد که چقدر یک اثر را دوست دارم.

شما در سینما کم کار هستید و در سینمای کودکان و نوجوانان کار های قشنگی با

« محمد علی طالبی» انجام داده اید؛ چرا اکنون کار نمی کنید؟

تولیدات سینمای کودکان و نوجوانان کم است، البته در گونه کودکان و نوجوانان برای بازی دعوت نشدم و اگر پیشنهاد داشته باشم به طور حتم برای نقش مادر خانه دار است، چون می دانند من نقش مادری را که نتواند پر قدرت و تاثیر گذار باشد، بازی نمی کنم و دوست دارم زن توانمند و تاثیر گذاری باشم. در حال حاضر  به سینمای کودکان و نوجوانان توجه نمی شود داستان ها به سوی طنز بی محتوا گرایش پیدا کرده است.

متاسفانه سلیقه مخاطب را به سطح نازلی پایین آورده اند. تلویزیون و سینما برایم فرقی نمی کند و علاقه مندم در سینما کار کنم؛ البته اگر نقشی که برایم نوشته شده جای کار داشته باشد. در سینمای ما معمولاً برای نقش اول سراغ بازیگرانی می روند که رسانه ای هستند و بازیگران را در حد نقش مکمل استفاده می کنند. من پیشنهاد در این زمینه زیاد دارم اما گفته ام نقش فرعی سینما را بازی نمی کنم، زیرا ترجیح می دهم نقش های اصلی و خوب تلویزیون را بازی کنم.

حضور شما معمولا در مجموعه های اجتماعی- خانوادگی طی این سالها مشهود بوده، چرا هیچ وقت  سعی نکردید متفاوت بازی کنید؟

من معمولا برای کارهایم انتخاب نمی شوم بلکه انتخاب می کنم. این قضیه بیشتر به نوع تولیدات ما بر می گردد.

chidazin...
ما را در سایت chidazin دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : chidazin chidazin بازدید : 58 تاريخ : يکشنبه 26 فروردين 1397 ساعت: 13:43

کلنل وزیری فرزند موسی، افسر قزاق، در نهم مهر ماه سال ۱۲۶۵ خورشیدی در تهران چشم به جهان گشود. پدرش افسر بود. در قدیم رسم بود که هر کس شغل پدر را پیش می گرفت. بنابراین، پیش بینی می شد که علینقی وزیری و برادران دیگر هم که جمعاً پنج پسر بودند، وارد خدمت نظام خواهند شد. اما تصادفاً دو تن از آنان هنرمند شدند و سه برادر دیگر خدمت ارتش را پیشه ساختند. این دو هنرمند، یکی علینقی است و دیگری برادر کوچکش، حسن علی که ابتدا نواختن سنتور را نزد حسن سنتوری آغاز کرد ولی آن را ادامه نداد و عاشق نقاشی شد و به استاد زمانه، کمال الملک، سر سپرد و دنبال این هنر را گرفت تا به کمال رسید. محیط خانوادگی وزیری برای آشنایی با موسیقی مساعد بود زیرا دایی مادرش، که پیرمرد دانشمندی بود، مجلس درس داشت و فلسفه و علوم متعارف آن زمان را از جمله موسیقی تدریس می کرد. دایی اش، حسین علی خان قزل ایاغ، ذوق موسیقی داشت و تار می نواخت. مادرش هم به موسیقی وارد بود، ضرب می گرفت و آواز می خواند. هنگامی که علینقی به سن چهارده سالگی رسید، پدرش موسی خان میرپنج، به ریاست قشون استرآباد ماموریت یافت. از آنجا که علینقی بچه خوش بنیه، سالم و زیرکی بود، مادرش به موسی خان گفت: اگر من بتوانم سایر کودکان را در غیاب تو نگاهداری کنم، از عهده این یکی درست برنمی آیم، بهتر است او را هم با خود به سفر ببری. میرپنج نظر فرزندش را پرسید و علینقی که عاشق سواری و تیراندازی و شمشیربازی بود، اظهار خرسندی کرد. پدرش او را نزد رئیس قزاقخانه برد و گفت: من می خواهم پسرم را که استعداد نظامی خوبی هم دارد، با خود به سفر ببرم ولی هنوز او به سن سربازی نرسیده است. وقتی رئیس قشون دید که او از برخی فنون نظامی به خصوص شمشیربازی اطلاع دارد و بنیه اش هم خوب است، موافقت کرد که پسر میرپنج هم لباس نظامی بپوشد و قزاق شود. در اردوی نظامی، دو سه تن شیپورچی بودند که فرمان های نظامی را می نواختند و مخصوصاً یکی از آن ها از بقیه متبحرتر بود. علینقی به شیپور زدن علاقه پیدا کرد و در مدت چند ماهی که در اردو بود، اجرای تمامی فرمان ها را به خوبی فراگرفت، به طوری که شیپورزن قابلی شد. علینقی پانزده ساله بود که اولین مشق های موسیقی را از دایی خویش، حسین علی خان، روی تار فراگرفت. دیری نگذشت که به ساز علاقمند شد و از معلم خود جلو افتاد. یکی دو سال که گذشت، چنان به موسیقی علاقه پیدا کرد که تمام اوقات فراغت خود را به نواختن مشغول بود. برادر کوچکترش، حسن علی خان، می گفت: برادرم هر کجا سازی می دید، نمونه ای به دست می آورد، چنانکه به تدریج اتاقش موزه ای از سازها شد. تار، سه تار، کمانچه، سنتور، ویولن، فلوت، قره نی، ضرب، دایره، و حتی شیپور هم در اتاقش دیده می شد و همه این سازها را کم و بیش می نواخت اما به ویولن و مخصوصاً تارآشنایی بیشتری داشت. حسینعلی خان می گفت: وقتی دیدم علینقی با همه این سازها آشنایی دارد، چون به ذوق او پی بردم و دانستم که هرگز کسی نخواهد توانست این همه ساز را خوب بزند، او را تشویق کردم که فقط تار بزند. او هم نصیحت مرا پذیرفت ولی از ویولن دست برنداشت. وی اولین درس نت خوانی را از یاور آقاخان، افسر موزیک، آموخت و بعد از اندک مدتی دریافت که دیگر معلمش چیزی در چنته ندارد که به او بیاموزد. سپس وی با کشیشی فرانسوی به نام پرژو آشنا شد که پیانو می نواخت. علینقی از وی خواهش کرد که به وی درس بدهد. کشیش کتابی به وی داد که در اصل دائره المعارفی در باب موسیقی بود. علینقی با خواندن این کتاب دریافت که علم موسیقی فقط نت خواندن نیست و مباحث دیگری هست که باید نزد استاد فراگرفت. وی مباحث تئوری و هارمونی را از کشیش آموخت ولی ماموریت کشیش در ایران تمام شد و از ایران خارج شد. اینجا بود که علینقی تصمیم گرفت برای تکمیل معلومات خویش به اروپا برود. وی‌ در ‌۳۱‌ سالگی‌ به‌ مدت‌ ‌۵‌ سال‌ در پاریس‌ و برلین‌، به‌ تحصیل‌ و تجربه‌ در علوم‌ متعارف‌ موسیقی‌ غرب‌ پرداخت‌‌.در طی این سالها علاوه بر تکمیل دانش خود، در نوازندگی تار هم تبحر خاصی پیدا کرد. به طوریکه علاوه بر فرمهای موسیقی ملی، قادر بود آهنگهای فرنگی را هم با تار بنوازد. این کار وی در آن زمان نوعی ابتکار و امتیاز محسوب می شد.کلنل پس از خاتمه تحصیلات خود، در سال ۱۳۰۲ خورشیدی، به ایران بازگشت و در اسفند همان سال با تاسیس مدرسه عالی موسیقی، اولین سنگ بنای موسیقی علمی ایران را گذاشت. در آغاز تاسیس، شاگردان زیادی به آموزشگاه آمدند که از آن جمله، ابوالحسن صبا، روح الله خالقی، سلیمان سپانلو، حسین سنجری، موسی معروفی، جواد معروفی، حسینعلی ملاح، فروتن راد، عبدالعلی وزیری و علی اکبر همایون بودند. در سال ۱۳۰۳ وی با یاری شاگردانش، ارکسترکوچکی ترتیب داد و برای دوستداران موسیقی، “کلوب موزیکال” به راه انداخت. تا آن زمان موسیقی ایرانی کاملاً سینه به سینه منتقل و آموخته می شد، ولی علینقی وزیری پس از آشنایی با آقا حسینقلی (استاد بزرگ تار)، به او پیشنهاد کرد تا ردیف وی را به خط نت بنویسد. او هم پذیرفت و علینقی این کار را طی مدت دو ماه به اتمام رساند. سپس ردیف میرزا عبدالله را نیز به خط نت تبدیل کرد. وی از همان زمان تا واپسین دم حیات خود، در راه اعتلای موسیقی ملی گام برداشت. به این سبب باید به حق، وزیری را پایه گذار موسیقی نو در ایران دانست.اعضای این کلوب که گروهی از ادیبان، نویسندگان، موسیقیدانان و شاعران بودند، دوشنبه ها گرد هم جمع می شدند و به گفتگوهای ادبی می پرداختند. در شب هایی که کلوب موزیکال برنامه داشت، کلنل خود رهبری ارکستر را بر عهده می گرفت و گاهی هم به همراه ارکستر می خواند. موقع خواندن نیز، از شیوه دیگران پیروی نمی کرد. به جای اینکه اوج گیرد و وسعت حنجره خود را در تحریرهای طولانی نشان دهد، به معنای شعر هم توجه می کرد. به همین جهت، بعضی از هنردوستان آوازش را چندان نمی پسندیدند. وزیری با دایر کردن کلوب موزیکال، در طول چهار سال فعالیت کلوب، ابتکار دیگری نیز به خرج داد و آن این که موسیقی را با تئاتر درآمیخت و به تاسیس کلاسی برای تربیت هنرپیشه اقدام کرد و پس از چندی به همراه عده ای از شاگردان همان کلاس، نمایشنامه های متعددی را روی صحنه آورد. وی همراه گروه خود به شهرهای رشت و بندر انزلی (پهلوی) سفر کرد و در این شهرها به اجرای برنامه پرداخت.

chidazin...
ما را در سایت chidazin دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : chidazin chidazin بازدید : 64 تاريخ : يکشنبه 26 فروردين 1397 ساعت: 13:43

کلنل وزیری فرزند موسی، افسر قزاق، در نهم مهر ماه سال ۱۲۶۵ خورشیدی در تهران چشم به جهان گشود. پدرش افسر بود. در قدیم رسم بود که هر کس شغل پدر را پیش می گرفت. بنابراین، پیش بینی می شد که علینقی وزیری و برادران دیگر هم که جمعاً پنج پسر بودند، وارد خدمت نظام خواهند شد. اما تصادفاً دو تن از آنان هنرمند شدند و سه برادر دیگر خدمت ارتش را پیشه ساختند. این دو هنرمند، یکی علینقی است و دیگری برادر کوچکش، حسن علی که ابتدا نواختن سنتور را نزد حسن سنتوری آغاز کرد ولی آن را ادامه نداد و عاشق نقاشی شد و به استاد زمانه، کمال الملک، سر سپرد و دنبال این هنر را گرفت تا به کمال رسید. محیط خانوادگی وزیری برای آشنایی با موسیقی مساعد بود زیرا دایی مادرش، که پیرمرد دانشمندی بود، مجلس درس داشت و فلسفه و علوم متعارف آن زمان را از جمله موسیقی تدریس می کرد. دایی اش، حسین علی خان قزل ایاغ، ذوق موسیقی داشت و تار می نواخت. مادرش هم به موسیقی وارد بود، ضرب می گرفت و آواز می خواند. هنگامی که علینقی به سن چهارده سالگی رسید، پدرش موسی خان میرپنج، به ریاست قشون استرآباد ماموریت یافت. از آنجا که علینقی بچه خوش بنیه، سالم و زیرکی بود، مادرش به موسی خان گفت: اگر من بتوانم سایر کودکان را در غیاب تو نگاهداری کنم، از عهده این یکی درست برنمی آیم، بهتر است او را هم با خود به سفر ببری. میرپنج نظر فرزندش را پرسید و علینقی که عاشق سواری و تیراندازی و شمشیربازی بود، اظهار خرسندی کرد. پدرش او را نزد رئیس قزاقخانه برد و گفت: من می خواهم پسرم را که استعداد نظامی خوبی هم دارد، با خود به سفر ببرم ولی هنوز او به سن سربازی نرسیده است. وقتی رئیس قشون دید که او از برخی فنون نظامی به خصوص شمشیربازی اطلاع دارد و بنیه اش هم خوب است، موافقت کرد که پسر میرپنج هم لباس نظامی بپوشد و قزاق شود. در اردوی نظامی، دو سه تن شیپورچی بودند که فرمان های نظامی را می نواختند و مخصوصاً یکی از آن ها از بقیه متبحرتر بود. علینقی به شیپور زدن علاقه پیدا کرد و در مدت چند ماهی که در اردو بود، اجرای تمامی فرمان ها را به خوبی فراگرفت، به طوری که شیپورزن قابلی شد. علینقی پانزده ساله بود که اولین مشق های موسیقی را از دایی خویش، حسین علی خان، روی تار فراگرفت. دیری نگذشت که به ساز علاقمند شد و از معلم خود جلو افتاد. یکی دو سال که گذشت، چنان به موسیقی علاقه پیدا کرد که تمام اوقات فراغت خود را به نواختن مشغول بود. برادر کوچکترش، حسن علی خان، می گفت: برادرم هر کجا سازی می دید، نمونه ای به دست می آورد، چنانکه به تدریج اتاقش موزه ای از سازها شد. تار، سه تار، کمانچه، سنتور، ویولن، فلوت، قره نی، ضرب، دایره، و حتی شیپور هم در اتاقش دیده می شد و همه این سازها را کم و بیش می نواخت اما به ویولن و مخصوصاً تارآشنایی بیشتری داشت. حسینعلی خان می گفت: وقتی دیدم علینقی با همه این سازها آشنایی دارد، چون به ذوق او پی بردم و دانستم که هرگز کسی نخواهد توانست این همه ساز را خوب بزند، او را تشویق کردم که فقط تار بزند. او هم نصیحت مرا پذیرفت ولی از ویولن دست برنداشت. وی اولین درس نت خوانی را از یاور آقاخان، افسر موزیک، آموخت و بعد از اندک مدتی دریافت که دیگر معلمش چیزی در چنته ندارد که به او بیاموزد. سپس وی با کشیشی فرانسوی به نام پرژو آشنا شد که پیانو می نواخت. علینقی از وی خواهش کرد که به وی درس بدهد. کشیش کتابی به وی داد که در اصل دائره المعارفی در باب موسیقی بود. علینقی با خواندن این کتاب دریافت که علم موسیقی فقط نت خواندن نیست و مباحث دیگری هست که باید نزد استاد فراگرفت. وی مباحث تئوری و هارمونی را از کشیش آموخت ولی ماموریت کشیش در ایران تمام شد و از ایران خارج شد. اینجا بود که علینقی تصمیم گرفت برای تکمیل معلومات خویش به اروپا برود. وی‌ در ‌۳۱‌ سالگی‌ به‌ مدت‌ ‌۵‌ سال‌ در پاریس‌ و برلین‌، به‌ تحصیل‌ و تجربه‌ در علوم‌ متعارف‌ موسیقی‌ غرب‌ پرداخت‌‌.در طی این سالها علاوه بر تکمیل دانش خود، در نوازندگی تار هم تبحر خاصی پیدا کرد. به طوریکه علاوه بر فرمهای موسیقی ملی، قادر بود آهنگهای فرنگی را هم با تار بنوازد. این کار وی در آن زمان نوعی ابتکار و امتیاز محسوب می شد.کلنل پس از خاتمه تحصیلات خود، در سال ۱۳۰۲ خورشیدی، به ایران بازگشت و در اسفند همان سال با تاسیس مدرسه عالی موسیقی، اولین سنگ بنای موسیقی علمی ایران را گذاشت. در آغاز تاسیس، شاگردان زیادی به آموزشگاه آمدند که از آن جمله، ابوالحسن صبا، روح الله خالقی، سلیمان سپانلو، حسین سنجری، موسی معروفی، جواد معروفی، حسینعلی ملاح، فروتن راد، عبدالعلی وزیری و علی اکبر همایون بودند. در سال ۱۳۰۳ وی با یاری شاگردانش، ارکسترکوچکی ترتیب داد و برای دوستداران موسیقی، “کلوب موزیکال” به راه انداخت. تا آن زمان موسیقی ایرانی کاملاً سینه به سینه منتقل و آموخته می شد، ولی علینقی وزیری پس از آشنایی با آقا حسینقلی (استاد بزرگ تار)، به او پیشنهاد کرد تا ردیف وی را به خط نت بنویسد. او هم پذیرفت و علینقی این کار را طی مدت دو ماه به اتمام رساند. سپس ردیف میرزا عبدالله را نیز به خط نت تبدیل کرد. وی از همان زمان تا واپسین دم حیات خود، در راه اعتلای موسیقی ملی گام برداشت. به این سبب باید به حق، وزیری را پایه گذار موسیقی نو در ایران دانست.اعضای این کلوب که گروهی از ادیبان، نویسندگان، موسیقیدانان و شاعران بودند، دوشنبه ها گرد هم جمع می شدند و به گفتگوهای ادبی می پرداختند. در شب هایی که کلوب موزیکال برنامه داشت، کلنل خود رهبری ارکستر را بر عهده می گرفت و گاهی هم به همراه ارکستر می خواند. موقع خواندن نیز، از شیوه دیگران پیروی نمی کرد. به جای اینکه اوج گیرد و وسعت حنجره خود را در تحریرهای طولانی نشان دهد، به معنای شعر هم توجه می کرد. به همین جهت، بعضی از هنردوستان آوازش را چندان نمی پسندیدند. وزیری با دایر کردن کلوب موزیکال، در طول چهار سال فعالیت کلوب، ابتکار دیگری نیز به خرج داد و آن این که موسیقی را با تئاتر درآمیخت و به تاسیس کلاسی برای تربیت هنرپیشه اقدام کرد و پس از چندی به همراه عده ای از شاگردان همان کلاس، نمایشنامه های متعددی را روی صحنه آورد. وی همراه گروه خود به شهرهای رشت و بندر انزلی (پهلوی) سفر کرد و در این شهرها به اجرای برنامه پرداخت.

chidazin...
ما را در سایت chidazin دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : chidazin chidazin بازدید : 61 تاريخ : يکشنبه 26 فروردين 1397 ساعت: 13:43

کلنل وزیری فرزند موسی، افسر قزاق، در نهم مهر ماه سال ۱۲۶۵ خورشیدی در تهران چشم به جهان گشود. پدرش افسر بود. در قدیم رسم بود که هر کس شغل پدر را پیش می گرفت. بنابراین، پیش بینی می شد که علینقی وزیری و برادران دیگر هم که جمعاً پنج پسر بودند، وارد خدمت نظام خواهند شد. اما تصادفاً دو تن از آنان هنرمند شدند و سه برادر دیگر خدمت ارتش را پیشه ساختند. این دو هنرمند، یکی علینقی است و دیگری برادر کوچکش، حسن علی که ابتدا نواختن سنتور را نزد حسن سنتوری آغاز کرد ولی آن را ادامه نداد و عاشق نقاشی شد و به استاد زمانه، کمال الملک، سر سپرد و دنبال این هنر را گرفت تا به کمال رسید. محیط خانوادگی وزیری برای آشنایی با موسیقی مساعد بود زیرا دایی مادرش، که پیرمرد دانشمندی بود، مجلس درس داشت و فلسفه و علوم متعارف آن زمان را از جمله موسیقی تدریس می کرد. دایی اش، حسین علی خان قزل ایاغ، ذوق موسیقی داشت و تار می نواخت. مادرش هم به موسیقی وارد بود، ضرب می گرفت و آواز می خواند. هنگامی که علینقی به سن چهارده سالگی رسید، پدرش موسی خان میرپنج، به ریاست قشون استرآباد ماموریت یافت. از آنجا که علینقی بچه خوش بنیه، سالم و زیرکی بود، مادرش به موسی خان گفت: اگر من بتوانم سایر کودکان را در غیاب تو نگاهداری کنم، از عهده این یکی درست برنمی آیم، بهتر است او را هم با خود به سفر ببری. میرپنج نظر فرزندش را پرسید و علینقی که عاشق سواری و تیراندازی و شمشیربازی بود، اظهار خرسندی کرد. پدرش او را نزد رئیس قزاقخانه برد و گفت: من می خواهم پسرم را که استعداد نظامی خوبی هم دارد، با خود به سفر ببرم ولی هنوز او به سن سربازی نرسیده است. وقتی رئیس قشون دید که او از برخی فنون نظامی به خصوص شمشیربازی اطلاع دارد و بنیه اش هم خوب است، موافقت کرد که پسر میرپنج هم لباس نظامی بپوشد و قزاق شود. در اردوی نظامی، دو سه تن شیپورچی بودند که فرمان های نظامی را می نواختند و مخصوصاً یکی از آن ها از بقیه متبحرتر بود. علینقی به شیپور زدن علاقه پیدا کرد و در مدت چند ماهی که در اردو بود، اجرای تمامی فرمان ها را به خوبی فراگرفت، به طوری که شیپورزن قابلی شد. علینقی پانزده ساله بود که اولین مشق های موسیقی را از دایی خویش، حسین علی خان، روی تار فراگرفت. دیری نگذشت که به ساز علاقمند شد و از معلم خود جلو افتاد. یکی دو سال که گذشت، چنان به موسیقی علاقه پیدا کرد که تمام اوقات فراغت خود را به نواختن مشغول بود. برادر کوچکترش، حسن علی خان، می گفت: برادرم هر کجا سازی می دید، نمونه ای به دست می آورد، چنانکه به تدریج اتاقش موزه ای از سازها شد. تار، سه تار، کمانچه، سنتور، ویولن، فلوت، قره نی، ضرب، دایره، و حتی شیپور هم در اتاقش دیده می شد و همه این سازها را کم و بیش می نواخت اما به ویولن و مخصوصاً تارآشنایی بیشتری داشت. حسینعلی خان می گفت: وقتی دیدم علینقی با همه این سازها آشنایی دارد، چون به ذوق او پی بردم و دانستم که هرگز کسی نخواهد توانست این همه ساز را خوب بزند، او را تشویق کردم که فقط تار بزند. او هم نصیحت مرا پذیرفت ولی از ویولن دست برنداشت. وی اولین درس نت خوانی را از یاور آقاخان، افسر موزیک، آموخت و بعد از اندک مدتی دریافت که دیگر معلمش چیزی در چنته ندارد که به او بیاموزد. سپس وی با کشیشی فرانسوی به نام پرژو آشنا شد که پیانو می نواخت. علینقی از وی خواهش کرد که به وی درس بدهد. کشیش کتابی به وی داد که در اصل دائره المعارفی در باب موسیقی بود. علینقی با خواندن این کتاب دریافت که علم موسیقی فقط نت خواندن نیست و مباحث دیگری هست که باید نزد استاد فراگرفت. وی مباحث تئوری و هارمونی را از کشیش آموخت ولی ماموریت کشیش در ایران تمام شد و از ایران خارج شد. اینجا بود که علینقی تصمیم گرفت برای تکمیل معلومات خویش به اروپا برود. وی‌ در ‌۳۱‌ سالگی‌ به‌ مدت‌ ‌۵‌ سال‌ در پاریس‌ و برلین‌، به‌ تحصیل‌ و تجربه‌ در علوم‌ متعارف‌ موسیقی‌ غرب‌ پرداخت‌‌.در طی این سالها علاوه بر تکمیل دانش خود، در نوازندگی تار هم تبحر خاصی پیدا کرد. به طوریکه علاوه بر فرمهای موسیقی ملی، قادر بود آهنگهای فرنگی را هم با تار بنوازد. این کار وی در آن زمان نوعی ابتکار و امتیاز محسوب می شد.کلنل پس از خاتمه تحصیلات خود، در سال ۱۳۰۲ خورشیدی، به ایران بازگشت و در اسفند همان سال با تاسیس مدرسه عالی موسیقی، اولین سنگ بنای موسیقی علمی ایران را گذاشت. در آغاز تاسیس، شاگردان زیادی به آموزشگاه آمدند که از آن جمله، ابوالحسن صبا، روح الله خالقی، سلیمان سپانلو، حسین سنجری، موسی معروفی، جواد معروفی، حسینعلی ملاح، فروتن راد، عبدالعلی وزیری و علی اکبر همایون بودند. در سال ۱۳۰۳ وی با یاری شاگردانش، ارکسترکوچکی ترتیب داد و برای دوستداران موسیقی، “کلوب موزیکال” به راه انداخت. تا آن زمان موسیقی ایرانی کاملاً سینه به سینه منتقل و آموخته می شد، ولی علینقی وزیری پس از آشنایی با آقا حسینقلی (استاد بزرگ تار)، به او پیشنهاد کرد تا ردیف وی را به خط نت بنویسد. او هم پذیرفت و علینقی این کار را طی مدت دو ماه به اتمام رساند. سپس ردیف میرزا عبدالله را نیز به خط نت تبدیل کرد. وی از همان زمان تا واپسین دم حیات خود، در راه اعتلای موسیقی ملی گام برداشت. به این سبب باید به حق، وزیری را پایه گذار موسیقی نو در ایران دانست.اعضای این کلوب که گروهی از ادیبان، نویسندگان، موسیقیدانان و شاعران بودند، دوشنبه ها گرد هم جمع می شدند و به گفتگوهای ادبی می پرداختند. در شب هایی که کلوب موزیکال برنامه داشت، کلنل خود رهبری ارکستر را بر عهده می گرفت و گاهی هم به همراه ارکستر می خواند. موقع خواندن نیز، از شیوه دیگران پیروی نمی کرد. به جای اینکه اوج گیرد و وسعت حنجره خود را در تحریرهای طولانی نشان دهد، به معنای شعر هم توجه می کرد. به همین جهت، بعضی از هنردوستان آوازش را چندان نمی پسندیدند. وزیری با دایر کردن کلوب موزیکال، در طول چهار سال فعالیت کلوب، ابتکار دیگری نیز به خرج داد و آن این که موسیقی را با تئاتر درآمیخت و به تاسیس کلاسی برای تربیت هنرپیشه اقدام کرد و پس از چندی به همراه عده ای از شاگردان همان کلاس، نمایشنامه های متعددی را روی صحنه آورد. وی همراه گروه خود به شهرهای رشت و بندر انزلی (پهلوی) سفر کرد و در این شهرها به اجرای برنامه پرداخت.

chidazin...
ما را در سایت chidazin دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : chidazin chidazin بازدید : 73 تاريخ : يکشنبه 26 فروردين 1397 ساعت: 13:42

فسیل ها خبر از موجودی می دهند که روزگاری زنده بوده است. اگر می خواهید بدانید فسیل چگونه به وجود می آید ، چرا فسیل ها مخصوصا فسیل جانوران منقرض شده برای فسیل شناسان مهم هستند و از همه مهم تر اگر می خواهید خودتان فسیل درست کنید پیشنهاد می کنیم این مطلب را تا آخر بخوانید.

فسیل کلمه ای انگلیسی و به معنای "پنهان شده" است. فسیل ها انواع مختلف دارند . اندازه یک فسیل می تواند به کوچکی یک دانه و یا به بزرگی یک استخوان دایناسور باشد. فسیل ها در شرایط جوی مناسب و خاص به وجود می آیند. یک فسیل می تواند سندی از میلیون ها سال پیش باشد.

15603461-model-dinosaur-fossil

فسیل گیاهان:

فسیل دانه های سخت و ساختارهای چوبی گیاهان ، بیشترازفسیل گل ها و برگ ها وجود دارند.

از گل ها و برگ های خشک شده اثری به عنوان فسیل باقی نمی ماند ولی اثر و ساختار ظریف آنها طی شرایطی روی یک جسم باقی می ماند و تبدیل به فسیل می شود.

Plant-fossil

فسیل حیوانات:

بقایای مانده از دندان ، استخوان ، پوست های سخت مانند لاک و صدف ، فسیل های ماندگارتری نسبت به پوست ، گوشت ، خز ، مو و پر حیوانات هستند. اگر خوش شانس باشید این فسیل ها را می توانید در کنار اسکلت ، زیر خاک و در جاهای دست نخورده پیدا کنید.

pikespeak.fossil-fish

فسیل نرم تنان :

هنگامی که در کنار دریا صدف جمع می کنید شاید بین آنها فسیلی از یک نرم تن بیابید. فسیل ها با حرکت دائم آب از زیر خاک ، گل و لای یا ماسه در می آیند و ممکن است در ساحل پیدا شوند

chidazin...
ما را در سایت chidazin دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : chidazin chidazin بازدید : 59 تاريخ : يکشنبه 26 فروردين 1397 ساعت: 13:42

حمام شیخ بهایی با راز عجیب خود، گرم شدن به وسیله یک شمع نشان دهنده نبوغ ایرانی و هنرمندی آن در طراحی، معماری و ساخت بنا ست که مدت ها ذهن جهانیان را به خود مشغول کرده بود.
شیخ بهایی از بزرگترین دانشمندان عصر صفوی در دوره شاه عباس است. او در فلسفه، منطق، نجوم و ریاضیات تبحر و صاحب نظر و اندیشه بود.
علاوه بر معماری حمام، ساخت ساعت آفتابی در حرم مطهر امام رضا (ع)، معماری مسجد امام اصفهان، مهندسی حصار نجف و... که زاییده ذهن خلاق و نبوغ ذاتی او بود برای ما به یادگار مانده است.
این حمام در شعاع 100 متری گنبد نظام الملک در جنوب مسجد عقیق اصفهان قرار دارد. از نظر معماری متعلق به دوره صفویه است و شرایط معماری آن دوره را رعایت کرده است.
در نقل هایی تاریخی هر کجا از ای حمام سخنی به میان آمده است با نام حمام اسرارآمیز از آن یاد شده است.
معماری داخلی حمام به این صورت بود: مکانی با سنگ مرمر برای ماساژ بدن، غرفه هایی برای استراحت و صرف غذاها و نوشیدنی هایی که در حمام های عمومی آن زمان رایج بود.

این حمام دو معمای رازگونه دارد که تا به امروز به صورت صد در صد حل و کشف نشده اند.

معمای اول، روشن بودن همیشگی شمعی به عنوان تنها منبع گرمایی حمام است.
معمای دوم، گرم شدن مخزن بزرگ حمام با همان یک عدد شمع.
نظر دیگری که، عنوان گردیده است وجود عصارخانه ای (محلی است که از دانه های روغنی، روغن تهیه می کنند) در نزدیکی مسجد است که از این عصارخانه روغن خاصی به مخزن گرمایی حمام راه پیدا می کرد.
حدس دیگر که راجع به روشن بودن همیشگی شمع زده می شود این که سیستم لوله کشی سفالی زیرزمینی در بین آبریزگاه مسجد جامع و این حمام وجود داشته است که به روش مکش گازهای متان و اکسیدهای گوگردی را به خزانه حمام می رسانده است و با محاسبات دقیق شیخ بهایی و طراحی منحصر به فرد خزینه این گازها به عنوان منبع گرما در مشعل خزینه می سوخته است.
در حین مرمت این حمام لوله های سفالی و چاه هایی کشف شد که نظریه بالا را تایید می کند. بنابراین آب همیشه گرم این محل با سیستم "دم و گاز" یعنی به کمک گاز متان فاضلاب مسجد جامع و چیکیدن روغن عصارخانه شیخ بهایی تامین می شد.
امروزه علم بازیافت فاضلاب و تولید انرژی از آن در کشورهای اروپایی و آمریکایی بسیار رایج است اما متاسفانه در ایران کاربردی ندارد.
راز دوم با کشف یک مخترع از مشهد تا حدودی مشخص شد.

chidazin...
ما را در سایت chidazin دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : chidazin chidazin بازدید : 62 تاريخ : يکشنبه 26 فروردين 1397 ساعت: 13:41

قایقی خواهم ساخت خواهم انداخت به آب دور خواهم شد از این خاک غریب... آری...قایقی میسازم...چوب و لوازمش را هم دارم...فکر رفتن توی سر دارم. می خواهم از اینجا بروم. برای همیشه. اصراری ندارم که کمکم کنی یا همراهم باشی. برو...تنهایم بگذار... می خواهم تنها باشم. تنهای تنها. مثل اینکه تنهایی بهتر از جفت بودن است...زین پس میخواهم با خلوت خودم جفت شوم. میخواهم به جای تو خدایم نازم را بکشد. قایقم را که ساختم، توی آب نمی اندازم! آتشش میزنم تا با دودش خدا را متوجه خودم کنم. سپس سوار قایقم میشوم، تا هیزمی شوم برای سرخ تر شدن شعله هایش...تا شعله های آتش به روحم بال پرواز بدهد.بال پرواز به سمت هرچه بی نهایت است. میدانم، پیش خدا هم که بروم، جز آتش نصیبم نمیشود.اما هر چه باشد از این کره ی خاکی کدر بهتر است.هر چه باشد آنجا در آتش خودت میسوزی و میسازی و میریزی وکسی کاری به کارت ندارد،نمی گویند چرا زبانه های آتش تو رنگ عجیبی دارد.آنجا هیچکس با من کاری ندارد.من هم اینجا کاری ندارم.میخواهم بروم.جایی که تهی ست از هر چه آدم... خدایا دستم را بگیر و مرا ببر پیش خودت! آثار"زمین هم عاشق شده!" زمین را نگاه کن...جامه ی نارنجی به تن کرده...قلبش مثل آهن گداخته سرخ شده!چهره در هم کشیده...اگر کمی ناملایم با او سخن بگویی،رنجیده خاطر میشود و شروع میکند به اشک ریختن و فریاد زدن... عاشق است دیگر...هر کس عاشق شود روزگارش همین است.تا دهان باز میکنی تا کلامی با او سخن بگویی برافروخته میشود و می غرد! عاشق شدن خودمان را به یاد داری؟!تو آرام و قرار نداشتی...همیشه ابروهایت بهم گره خورده بود و چشمانت نیمه باز بود وقتی که رنجور میشدی!چشمان من هم که همیشه ی خدا تر بود!تا ناراحت میشدم صدایم می لرزید و اشکهایم جاری میشد.تو اشکهایم را پاک میکردی و میگفتی از چشمانت مروارید می بارد و مانند صیاد کار کشته ای با حوصله اشکهایم را صید میکردی و به قول خودت گنجینه ای می ساختی از مروارید های احساس یک عاشق! من و تو توی این جاده ی باریک و طولانی،روزگار گذرانده ایم!عاشقی کرده ایم!پا روی قلب چروکیده و زخم خورده ی برگها گذاشته و دردهایشان را شنیده ایم!یادش بخیر وقتی پاییز فرش سرخ و دست بافش را روی زمین پهن کرده بود من و تو ساعتها توی این جاده ی باریک زیر باران،بدون چتر قدم زده ایم و خیس شده ایم...نگاه کن...زمین هم عاشق شده...درست مثل ما!!! 

chidazin...
ما را در سایت chidazin دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : chidazin chidazin بازدید : 64 تاريخ : يکشنبه 26 فروردين 1397 ساعت: 13:41

 

 

 

 

chidazin...
ما را در سایت chidazin دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : chidazin chidazin بازدید : 62 تاريخ : يکشنبه 26 فروردين 1397 ساعت: 12:01

سودوکو بازی سرگرم کننده و  علمی است که چند سالی در کشور ما رواج یافته است اما اصل این بازی از کشور ژاپن به کشورهای دیگر راه یافته است. نام سودوکو برگرفته از یک جمله ژاپنی SUUJI WA DOKUSHIN NI KAGIRU  به معنای (عددها باید تنها باشند) است.

سودوکو  جدولی است که از ۹ ستون عمودی و ۹ ستون افقی تشکیل شده است. کل جدول هم خودش  به ۹ ستون کوچک تر تقسیم می‌شود. برای طرح  کردن وحل جدول سودوکو چند نکته باید در نظر گرفته شود:

1- در هر سطر جدول باید تمامی اعداد ۱ الی ۹ بدون تکرار قرار گیرد.

2- در هر ستون جدول باید تمامی اعداد ۱ الی ۹ بدون تکرار قرار گیرد.

3- در هر ناحیه جدول باید تمامی اعداد ۱ الی ۹ بدون تکرار قرار گیرد.

در این کتاب 500 جدول به ترتیب آسان تا بسیار پیچیده قرار دارد. در هر مرحله 100 جدول وجود دارد که شما می توانید به ترتیب از جدول های بسیار آسان شروع کنید تا بعد از مهارت لازم به مراحل سخت تر برسید اما اگر از  کسانی هستید که با این بازی آشنا هستند به راحتی می توانید به سراغ مرحله ای بروید که فکر می کنید برای شما مناسب تر است. در پایان هر بخش نیز پاسخ صحیح جدول ها آمده است.

 

 

 

 

chidazin...
ما را در سایت chidazin دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : chidazin chidazin بازدید : 82 تاريخ : يکشنبه 26 فروردين 1397 ساعت: 12:01

1) واحدهای درسی و طول دوره تحصیل
پس از قبولی برای ورود به این رشته، دانشجو می بایست طی یک دوره حداقل پنج سال و نیمه، 209 واحد درسی را بگذراند. به این صورت که بعد از گذراندن 180 واحد درسی، موظف به قبولی در آزمونی است که هر ساله به صورت کشوری برگزار می شود و پس از پذیرش در این آزمون، امکان فعالیت دانشجویان به عنوان جایگزین مسئول فنی در داروخانه ها، همزمان با ادامه تحصیل، وجود دارد.
در زیر عناوین واحدهای درسی ارائه شده در هر ترم، آمده است.

رشته داروسازی

یادگیری علم شیمی با واحد شیمی عمومی آغاز و در ترم های بعد، واحدهای شیمی آلی و شیمی تجزیه، دانشجو را برای آموختن علم شیمی داروئی، که از پایه های علم داروسازیست، آماده می کند.
هدف از تدریس دروس تشریح و بافت شناسی، فیزیولوژی، ایمونولوژی، انگل شناسی و میکروب شناسی نیز، ایجاد آمادگی ذهنی کافی برای درک بهتر دروس فارماکولوژی و دارودرمانی می باشد. 
از ابتدای سال سوم، یادگیری علوم فارماکولوژی، فارماسیوتیک و فارماکوگنوزی آغاز می شود.
علم فارماکولوژی به بررسی اثر داروها بر بدن و نحوه عملکرد آنها می پردازد. فارماسیوتیکس و فیزیکال فارماسی مربوط به نحوه ساخت داروها در صنعت، مواد جانبی به کار رفته در اشکال مختلف داروها و علت کاربرد هر یک از آنها است. علم فارماکوگنوزی نیز، آشنایی با خواص داروئی گیاهان است. این علوم هر یک به شکل جامع از سال سوم تا انتهای سال پنجم، تدریس می شوند.
از واحدهای درسی دیگر، آنالیز دستگاهی است که نحوه کار با دستگاه های شناسایی عناصر و مولکول ها و چگونگی تفسیر داده های حاصل از کاربرد این دستگاه ها را آموزش می دهد.
آمار زیستی، روش های مطالعات آماری و آزمون های آماری مختلف و نحوه اجرای آنها در نرم افزارهای مختلف را آموزش می دهد.
همانند سایر رشته ها، در رشته داروسازی هم واحد درسی زبان تخصصی، جهت ارتقای قدرت فهم متون تخصصی داروسازی و اخلاق حرفه ای برای یادگیری اصول کلی اخلاقی در این حرفه، ارائه می شود.
جمعیت و تنظیم خانواده جزء دروس عمومی است.
واحد مواد خوراکی و رژیم درمانی، جهت یادگیری کلیات مربوط به هرم غذایی و نیازهای تغذیه ای بیماران تدریس می شود.
فراورده های بیولوژیک، معرفی واکسن ها و پادتن هاست.
مدیریت، مدیریت خرید، فروش و واردات و صادرات فراورده های داروییست.
واژه شناسی، یادگیری معادل های انگلیسی اصطلاحات رایج در داروسازیست.
از ترم هفتم، آموزش دارودرمانی یا همان فارماکوتراپی آغاز می شود که این علم، همه اطلاعات مورد نیاز برای تجویز یک دارو؛ از جمله کاربرد دارو، زمان مصرف، عوارض جانبی، دوز لازم در هر بیماری، موارد منع مصرف و ... را در اختیار دانشجو قرار می دهد.
بیوتکنولوژی، از دروسی است که محتوای آن، بسیار به روز بوده و از روش های جدید برای ساخت داروها با استفاده از موجودات زنده و همچنین ساخت لوازم درمانی به کمک موجودات زنده، مطالبی را ارائه می دهد.
در ترم هشتم، آموزش شیمی داروئی آغاز می شود که بررسی نحوه اثر داروها بر بدن با توجه به ساختار شیمیایی آنهاست.
همچنین کارآموزی در عرصه داروخانه، از ترم هشتم آغاز می شود که در حقیقت، شروع ایستادن دانشجو پشت گیشه داروخانه جهت آموختن فنون لازم جهت کار به عنوان مسئول فنی داروخانه است.
سم شناسی(نظری و عملی) و کنترل مسمومیت، همانطور که از اسم آنها مشخص است، آشنایی با انواع سموم از جمله سموم شیمیایی و بیولوژیک به کار رفته در جنگ ها، سموم به کار رفته در کشاورزی و ... و نحوه درمان افراد مسموم است.
کشت سلولی نحوه کشت سلولهای زنده جهت انجام آزمایشات و تحقیقات پزشکی و کنترل میکروبی، روش های آزمایشگاهی کنترل مواد دارویی و غذایی از جهت آلودگی های میکروبی است.

chidazin...
ما را در سایت chidazin دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : chidazin chidazin بازدید : 67 تاريخ : جمعه 24 فروردين 1397 ساعت: 18:11

امروزه دیگر فیلم های سیاه و سفیدی که چندین سال پیش در همه جا فراوان بود به راحتی پیدا نمی شود و عکاسی با دوربین های دیجیتال و موبایل جای عکاسی با فیلم را گرفته است اما جاذبه عکس های سیاه و سفید هرگز از بین نمی رود. همه دوربین های دیجیتال گزینه ای برای سیاه و سفید کردن عکس ها دارند و یا بعد از عکاسی به راحتی می توانید این کار را در نرم افزار های ویرایش تصویر مانند فتوشاپ انجام دهید اما برای خلق یک عکس خوب سیاه و سفید به نکات زیر نیز توجه کنید.

کنتراست بالا

بر خلاف عکس های زنگی که کنتراست زیاد در آن ها عکس را از بین می برد در عکس های سیاه وسفید یکی از راه های برجسته تر کردن موضوع استفاده از کنتراست بالای تصویر است به نحوی که بخشی از عکس روشن تر و بخشی در سیاهی فرو رود . این اختلاف رنگ های سیاه وسفید اگر با موضوع مناسبی ایجاد شده باشد به راحتی می تواند توجه بیننده را به عکس جلب کند.عکس سیاه و سفید (2)عکس سیاه و سفید (6)

chidazin...
ما را در سایت chidazin دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : chidazin chidazin بازدید : 82 تاريخ : جمعه 24 فروردين 1397 ساعت: 18:10

سیامک گلشیری در بیست و دوم مرداد ماه 1347 در یک خانوادة فرهنگی در اصفهان متولد شد. دوران کودکی را در اصفهان سپری کرد و سپس در شش‌ سالگی به همراه خانواده، به سبب تغییر شغل پدر، به تهران مهاجرت کرد. بعد از انقلاب، در سال 1359، بار دیگر به اصفهان بازگشت. در اواخر دوران دبیرستان به فعالیت‌های نمایشی روی آورد و چندین نمایشنامه را روی صحنه برد. با پایان این دوران تحصیلی،  این فعالیت ها هم قطع شد. پس از آن به خدمت سربازی اعزام شد و از آنجا که تنها پسر خانواده بود، از رفتن به جبهه معاف شد. او در این دوران به فراگرفتن زبان آلمانی روی آورد. پس از پایان این دوران،  در سال 1369، تحصیلات خود را در رشتة زبان آلمانی آغاز کرد. در این دوران به تدریج نه‌تنها به ادبیات آلمان، که به ادبیات تمامی جهان علاقه مند شد و در کنار خواندن آثار نویسندگان آلمانی،  به مطالعة آثار مشهور ادبیات جهان نیز پرداخت. در سال 1375، پس از نوشتن رساله‌ای با عنوانداستان کوتاه در آلمان، پس از جنگ جهانی دوم، موفق به گرفتن درجة فوق لیسانس زبان و ادبیات آلمانی شد.  گلشیری فعالیت ادبی‌اش را از سال 1370 آغاز کرد. اولین داستان کوتاه او به نام «یک شب، دیروقت» در سال 1373، در مجلة آدینه به چاپ رسید و پس از آن داستان‌های زیادی در مجلات مختلف ادبی، نظیر آدینه، گردون، دوران، کارنامه، زنده رود، زنان، کلک و چندین و چند مقاله در روزنامه‌های مختلف به چاپ رساند و سرانجام در 1377 اولین مجموعه‌داستانش با عنوان از عشق و مرگ منتشر شد.  بیشتر داستان‌های گلشیری در ایران معاصر و به ویژه تهران معاصر اتفاق می افتند و با نگاه کاملاً رئالیستی به انسان معاصر و رابطه‌اش با جامعة معاصر می‌پردازند. از مشخصات داستان‌های او می‌توان به صحنه‌های متعدد و نثر کاملاً بی‌طرفانه و خالی از صفت و قید و نیز دیالوگ‌های بسیار اشاره کرد.  گلشیری تا کنون پنج بار موفق به دریافت جایزه و بیش از ده بار نامزد جوایز مختلف ادبی بوده است. او بیش از ده سال است که در دانشگاه‌ها و مراکز مختلف به تدریس داستان نویسی مشغول است. برخی از آثار : رمان نوجوان

chidazin...
ما را در سایت chidazin دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : chidazin chidazin بازدید : 65 تاريخ : چهارشنبه 22 فروردين 1397 ساعت: 16:10

تبدیل تاریخ هجری به میلادی

chidazin...
ما را در سایت chidazin دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : chidazin chidazin بازدید : 71 تاريخ : چهارشنبه 22 فروردين 1397 ساعت: 16:09

ساز قانون یکی از قدیمی ترین سازهای ایران است،که در ایران هنوز بعضی ها آن را نمی شناسند .اما در بعضی از کشورهای دیگر مانند : ترکیه،‌عراق ، عربستان و...یکی از معروف ترین سازها است

بعضی ها معتقدهستند ساز قانون متعلق به فارابی بوده ، بعضی های دیگر هم می گویند در قرن ششمهجریدر خراسان و یا در موصل (یکی از شهر های عراق امروزی) پیداشده است ، اما سرمنشا اصلی پیدایش ساز قانون مانند بعضی از ساز های دیگر پنهان مانده است.

این ساز دارای یک جعبهٔ چوبی به شکل ذوزنقه‌است که به وسیلهٔ دو انگشت سبابه و دو مضراب (که میان حلقه‌ای که به انگشت کرده‌اند و خود انگشت قرار می‌گیرند) نواخته می‌شود.

از لحاظ دسته بندی سازها قانون جزء سازهای زهی مضرابی است سیمها از رودهٔ گوسفند یا نوعی نایلون ساخته شده، که به دور گوشیهایی که وضع ستونی دارند، پیچیده می‌شوند.

معروف ترین نوازنده ی قانون

 1312052365

 قانون را ابتدا استاد مهدی مفتاح به موسیقی ایران وارد کرد. بعد از قرن‌ها که این ساز در موسیقی ایرانی حضوری نداشت. اما تا سال‌های سال، نام «قانون» و «سیمین» با هم برده می‌شد. سهم مهم هنر خانم سیمین آقا‌رضی در شناساندن این ساز فراموش نمی‌شود.

سیمین آقارضی در پانزدهم آذر ماه سال1317 در تهران و در خانواده ای هنر دوست و هنر پرور زاده شد. او با بهره گیری از آموزش های هنرمند فقید محمود ذوالفنون،ردیف های ویولن را به طور کامل نزد استاد زنده یاد ابوالحسن خان صبا آموخت.و.پیانو را نزد استاد جواد معروفی،قانون را نزد استاد مهدی مفتاح،آواز را از استاد غلامحسین بنان و تنبک را نزد استاد حسین تهرانی فراگرفت.علاوه بر سازهای نامبرده وی با نواختن رباب،بربط،قیچک و کمانچه نیز آشنایی کامل داشت. . از سال 1341 ارکستری را به نام (ارکستر سیمین)بنیاد نهاد.آهنگ های این ارکستر را خود می ساخت وتکنوازی های آن را هم خود می نواخت.در اواخر دهه چهل به عنوان تکنواز قانون به استخدام رادیو درآمد و در ارکسترهای بزرگی مانند گلها،سازهای ملی و...مشارکتی پربار داشت.

chidazin...
ما را در سایت chidazin دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : chidazin chidazin بازدید : 58 تاريخ : پنجشنبه 16 فروردين 1397 ساعت: 11:30

کتاب هنر شفاف اندیشیدن نوشته: رولف دوبلی نشر: چشمه با ترجمه: عادل فردوسی پور، بهزاد توکلی و علی شهروز در ۱۰۸ صفحه با اشاره به تمامی ۹۹ خطای مطرح شده در کتاب کتاب « هنر شفاف اندیشیدن» کتابی است با مضمون جامعه شناسی، روان شناسی و خودشناسی؛ که توسط یک رمان نویس و اقتصاددان سویسی (رولف دوبلی) نوشته شده و عادل فردوسی پور به همراه دو نفر دیگر آن را ترجمه کرده اند.

مطالب مرتبط:

کتابخانه کوچک

کتاب درباره اشتباهاتی است که انجام داده ایم، ولی نباید انجام می دادیم. اشتباهاتی که انجام دادنشان نارواست لاکن به دلیل عدم آشنایی به این اشتباهات روزانه به دفعات در‌ زندگی‌ ما تکرار می شوند. در کتاب به ۹۹ خطا اشاره شده است که به زعم خود نویسنده این تعداد خطا کامل نبوده و می توان به آن ها فزود و صد البته باید دانست که خطاهای موجود در اکثر موارد با دیگر خطاها هم پوشانی هایی را خواهند داشت. بعد از مطالعه و البته خودداری از انجام خطاهای ذکر شده می توانیم ذهن و زندگی شفاف تری داشته باشیم و مسائل را با دیدی متفاوت از قبل بنگریم.

chidazin...
ما را در سایت chidazin دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : chidazin chidazin بازدید : 60 تاريخ : پنجشنبه 16 فروردين 1397 ساعت: 11:29

کاردستی با چوب بستنی

12 عدد چوب بستنی

تخته سه لایی یا مقوای ماکت سازی

عقربه های ساعت و یک درب بطری

اره مویی

رنگ های آکرولیک

چسب چوب

شیوه ساخت:

گام اول: ابتدا چوب های بستنی را که قبلا تمیز کرده اید با رنگ های دلخواه خود رنگ آمیزی کنید.

گام دوم: برای بدنه ساعت دیواری می توانید از مقوای ماکت سازی استفاده کنید یا اگر بخواهید کاردستی شما استحکام بیشتری داشته باشد از تخته سه لایی استفاده کنید . در هر صورت ابتدا دایره ای با قطر دلخواه روی تخته یا مقوا رسم کنید. برای این کار می توانید از پرگار استفاده کنید یا اگر دایره بزرگ تری می خواهید با استفاده از خط کش و گونیا آن را رسم کنید.به خاطر داشته باشید هر قدر قطر دایره بیشتر باشد ساعت شما بزرگ تر خواهد بود و این کار به سلیقه شما و دکور اتاقتان بستگی دارد.برای برش تخته سه لایی از اره مویی استفاده کننید تا برش تخته ظریف تر باشد و پس از اتمام برش دور تخته را با سمباده نرم کنید. سپس با رنگ سفید آن را رنگ آمیزی کنید و نقطه وسط ساعت را با میخ سوراخ کنید و 12 شعاع آن را مشخص کنید.

کاردستی

کاردستی

کاردستی5

کاردستی3

گام سوم: چوب بستنی هایی را که به رنگ های مختلف رنگ آمیزی کردید با استفاده از چسب چوب روی شعاع های ساعت بچسبانید و اجازه دهید تا خشک شود.

کاردستی6گام چهارم: درب بطری را به وسیله یک درفش داغ سوراخ کنید و با چسب محکم پشت صفحه ساعت بچسبانید.به این وسیله می توانید ساعت را به دیوار آویزان کنید.

کاردستی7

chidazin...
ما را در سایت chidazin دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : chidazin chidazin بازدید : 70 تاريخ : پنجشنبه 16 فروردين 1397 ساعت: 11:28

تبدیل تاریخ شمسی به قمری

chidazin...
ما را در سایت chidazin دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : chidazin chidazin بازدید : 62 تاريخ : پنجشنبه 16 فروردين 1397 ساعت: 11:27

بسیاری از مردم فکر می کنند عنکبوت ها جزء حشرات هستند در حالی که آن ها در یک طبقه بندی جداگانه دسته بندی می شوند. عنکبوت ها در دسته ای از حیوانات به نام عنکبوتیان قرار می گیرند. کنه و عقرب نیز جزء این دسته از جانوران هستند. عنکبوتیان اشتراک بسیاری با بندپایان دارند. تفاوت های آن ها با حشرات اول در نداشتن شاخک است. بدن عنکبوتیان به 2 قسمت تقسیم می شود در حالی که بدن حشرات 3 قسمتی است. تعداد پاهای عنکبوت ها 8 تاست ولی حشرات اکثرا" 6 پا دارند. تار عنکبوت از چیست و چگونه تولید می شود؟Spiders.nojavanha (1)تار عنکبوت از نوعی پروتئین که سرشار از آمینو اسیدهای آلانین و گلیسین است ساخته می شود. رشته های سازنده این پروتئین با بی نظمی زیادی به هم پیچیده شده اند که با میکروسکوپ قابل مشاهده است. این بی نظمی باعث خاصیت کش سانی تار عنکبوت می شود. عنکبوت از آب به عنوان حلال پروتئین استفاده کرده و با سازمان خاصی که در بدن و دهان خود دارد شروع به ریسیدن تار می کند. جنس تار عنکبوت به ابریشم شبیه است. برای حفظ چسبندگی و نگهداری قابلیت به دام انداختن حشرات در طول روز عنکبوت مرتبا" در حال تعمیر قسمت های آسیب دیده می باشد. یکی دیگر از ویژگی های خاص تار عنکبوت داشتن مقدار زیادی نمک و مواد ضد قارچ و ضد باکتری است که آن را در برابر حمله باکتری ها و قارچ ها محافظت می کند. تنیدن تار عنکبوت چقدر طول می کشد؟ 

chidazin...
ما را در سایت chidazin دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : chidazin chidazin بازدید : 79 تاريخ : پنجشنبه 16 فروردين 1397 ساعت: 11:27